در ایران که تحت فشار اقتصادی سختی قرار دارد، دو برادر میانسال با پدر قلدر خود زندگی می کنند. مردی که مستعد خشم بود و توسط شوونیسم رانده شد، بدرفتاری پدر باعث شد که همسر دومش او را ترک کند. حالا او انتخاب می کند ...
فیلم همسایه شما، زهره، داستان زن میانسالی است که شبنامههایی علیه او در شهرک محل سکونتش در حال توزیع است که جرایم و گناهان بسیاری را به او نسبت میدهد، اما خیلی زود راز مهمی فاش می‌شود.
درام عاشقانه بامداد خمار که اثر اقتباسی از مشهورترین و پرفروش ترین رمان عاشقانه بعد از انقلاب به قلم فتانه حاج سیدجوادی ساخته شده است، روایت دختر یک خانواده اعیان طهران قدیم با نام «محبوبه» است که عاشق شاگرد نجاری محله شان می شود. او خواستگارهایش را رد می کند و در برابر خانواده اش می ایستد تا آنها این عشق را به رسمیت بشناسند و به ازدواج او با رحیم رضایت دهند. غافل از اینکه چرخ گردون روزگار گاهی بر وفق مراد نمی چرخد.
در هر قسمت، یک چهره مشهور در مقابل سوالات و موقعیت‌هایی قرار می‌گیره که ابعاد پنهان شخصیتش رو آشکار می‌کنه. مهمان‌ها ممکنه با تصاویر، خاطرات یا موقعیت‌های احساسی غافلگیر بشن. هدف برنامه، شناخت عمیق‌تر انسان‌هاست، نه فقط سرگرمی...
خلاصه داستان: یک برنامه گفت‌و‌گو محور و متفاوت که با اجرای سروش صحت شما را به سفری به عمق تجربیات انسانی و جهان کتاب‌ها، فیلم‌ها، موسیقی‌ها و... می‌برد. این برنامه با دعوت از مهمانانی برجسته از دنیای هنر، ادبیات، فلسفه، شعر، علم، ورزش و...، به لحظات تأثیرگذار زندگی می‌پردازد. اینجا در اکنون زندگی کمی دیروز، اندکی فردا و خیلی امروز است...
خلاصه داستان: در هر قسمت، یک چهره مشهور در مقابل سوالات و موقعیت‌هایی قرار می‌گیره که ابعاد پنهان شخصیتش رو آشکار می‌کنه. مهمان‌ها ممکنه با تصاویر، خاطرات یا موقعیت‌های احساسی غافلگیر بشن. هدف برنامه، شناخت عمیق‌تر انسان‌هاست، نه فقط سرگرمی...
خلاصه داستان: درام عاشقانه بامداد خمار که اثر اقتباسی از مشهورترین و پرفروش ترین رمان عاشقانه بعد از انقلاب به قلم فتانه حاج سیدجوادی ساخته شده است، روایت دختر یک خانواده اعیان طهران قدیم با نام «محبوبه» است که عاشق شاگرد نجاری محله شان می شود. او خواستگارهایش را رد می کند و در برابر خانواده اش می ایستد تا آنها این عشق را به رسمیت بشناسند و به ازدواج او با رحیم رضایت دهند. غافل از اینکه چرخ گردون روزگار گاهی بر وفق مراد نمی چرخد.
خلاصه داستان: درباره شخصیتی به نام امید است که بعد از 40 سالگی، هنوز کار درست و حسابی ندارد و برای پیشرفت وارد فضای جدیدی در منطقه بالا شهر می‌شود که موقعیت‌های متفاوتی برایش رقم می‌خورد...
